عبادت و بندگي خدا به دو شکل کلي تحقق پيدا ميکند؛ يکي اينکه انسان با بعضي از شؤون وجودي خود همچون چشم، گوش، دست، پا، زبان، دل و عقل با خدا مواجه شود و بگويد خدايا! من بنده تو هستم. مثلا با زبانْ لاالهالاالله بگويد، در مقابل خدا رکوع و سجده کند و به خاک بيافتد يعني سر تاپاي وجود من در مقابل تو خضوع کرده است، ترسش از خدا و اميدش به او باشد. اين موارد، عبادتهاي مستقيم هستند. اصلا ماهيت اين کارها يعني: خدايا! من بندهام و تو خدا هستي.
شکل ديگر اين است که خودِ معناي عمل، اشاره به خدايي خداوند و بندگي ما نميکند و فينفسه معناي آن چيزي ديگر است، اما در اين عمل روحي خدايي دميده شده است. مثلا وقتي انسان يتيمي را نوازش ميکند معناي اين کار آن نيست که خدايا! تو خدا هستي و من بندهام. انسان در اين کار مستقيما با طفل يتيم مشغول صحبت است، اما اين عملْ روحي دارد به طوري که مؤمن در لايهاي از دل خود مشغول سخن با خداست و ميگويد: خدايا! چون تو اين کار را دوست داري من آن را انجام ميدهم. دايره شکل دومِ عبادت خيلي وسيع است تا آنجا که سراسر زندگي مؤمن را فراميگيرد. اين روح در هر عملي که باشد آن عمل را به عبادت تبديل ميکند. در روايات آمده است که: الْعِبَادَةُ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةُ أَجْزَاءٍ فِي طَلَبِ الْحَلَال؛1 توجيه اين فرمايش اين است که وقتي مؤمن دنبال اين هدف ميگردد که خودْ زحمت بکشد و روزي حلال و خرج عيال خود را کسب کند و آبروي خود و خانوادهاش را حفظ کند، در عمق دل او اين سخن است که: خدايا! چون تو فرمودي و تو دوست داري اين کار را ميکنم. مثلا انسان روز عيد غديري روزه مستحبي گرفته است و هيچ کس هم خبر ندارد و ميخواهد ثواب هفتاد سال عبادت را با يک روز روزه ببرد. به منزل پدر يا برادر يا رفيق صميمي و برادر ايمانياش ميرود. در آنجا حس ميکند که آنها دوست دارند که او با آنها غذا بخورد. با خدا اينگونه مناجات ميکند که: «خدايا! براي شاد کردن دل اينها که رضايت تو در شادي آنهاست روزهام را بيسروصدا افطار ميکنم.» ثواب اين کار از هفتاد سال عبادت بيشتر است. مؤمن واقعي حتي وقتي ازدواج ميکند سخن دل او اين است که: «خدايا! چون تو دوست داري ازدواج ميکنم و تنها براي ارضاي غريزهي حيواني اين کار را نميکنم. خدايا! اگر من به اين غريزه پاسخ ميدهم براي اين است که تو اجازه دادهاي، و اگر فرموده بودي که اين کار را انجام نده هرگز انجام نميدادم.» در اين صورت ازدواج هم عبادت ميشود. به همين دليل، گاه ثواب يک عملِ به ظاهر صد در صد حيواني، از نماز و روزه بيشتر ميشود.
هر کاري را که خدا دوست دارد و انسان به خاطر اينکه او امر کرده، يا دستکم به خاطر اينکه او اذن داده است، انجام دهد مرتبهاي از عبادت را خواهد داشت. اين دو شکل، حد نصاب عبادت را دارند. مواردي هم وجود دارد که از اين حد نصاب پايينتر است که إنشاءالله اگر توفيقي بود جلسه بعد به آنها اشاره ميکنم.
منبع:
سایت ایت الله مصباح یزدی
درس اندیشه اسلامی 1- استاد گرامی اقای قیوم زاده - دانشگاه علمی کاربردی
عبادت وبندگی...برچسب : نویسنده : سجاد ebadat-20 بازدید : 286